vasael.ir

کد خبر: ۸۰۴۳
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۵:۱۲ - 07 April 2018
آیت الله مقتدایی/ 103

ولایت فقیه| آیه ۳۳ سوره احزاب و شرط رجولیت ولی فقیه

وسائل ـ آیت الله مقتدایی با اشاره به آیه 33 سوره احزاب گفت: برخی به این آیه استدال کرده اند که در ولی امر رجولیت شرط است؛ زیرا این آیه از تبرج زنان نهی کرده است در حالی که فضای ولایت امر این است که تبرج داشته باشد، ولی به علت اختصاص آیه به زنان پیامبر نمی توان به آیه تمسک کرد.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله مقتدایی، در صد و سومین جلسه درس خارج ولایت فقیه که روز دوشنبه 29 فروردین 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار شد، به بررسی آیات دیگری مربوط به اثبات شرط ذکوره ولی فقیه پرداخت.

وی در بررسی شرط رجولیت ولی فقیه با استناد به آیه 33 سوره مبارکه احزاب در اثبات این شرط گفت: خداوند به زنان پیامبر دستور داده است به طور آشکار در بین مردم ظاهر نشوید و اگر کسی بخواهد ولایت امر را به عهده بگیرد باید به طور آشکار در جامعه ظاهر شود و ارتباط با مردم پیدا کند و سخنرانی و امر و نهی نماید که با آیه منافات دارد.

آیت الله مقتدایی بیان داشت: این مساله حکم الهی است و هر حکمی که اختصاص به زنان پیامبر باشد، قابل استدلال نیست ولی اگر شامل دیگران نیز بشود؛ می توان بدان استدلال کرد. ما می گوییم این مساله خاص است و طبق فرض ما می شود به این صورت معنا کرد، همان طور که قضیه طلبه را مثال زدیم که نباید با لباس طلبگی دروغ گفت. سخن ما این است که در اینجا خصوصیتی وجود دارد که خطاب به زنان پیامبر است و نباید موارد دیگر را با این مورد مقایسه کرد.

تقریر درس

آیت الله مقتدایی در جلسه گذشته با اشاره به آیه 228 سوره مبارکه گفت: «وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ»؛ به معنای امتیاز است، لذا اگر ولایت امر را به عهده زن بگذاریم و بگوییم این زن ولی امر و زمامدار امور است، بلاشک کسی که ولایت امر به عهده اوست برای او امتیاز و فضیلت است و واجب الاطاعة می شود، آن وقت فضیلت و درجه ای برای زن نسبت به مرد می شود که این مخالف آیه است.

 

استدلال به آیات جهت اثبات شرط ذکورة در ولی فقیه

«وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیم‏»[1] برای مردان بر زنان درجه و امتیازی است و در این آیه به صراحت از آن سخن گفته است.

به این آیه استدلال می شود زمانی طبیعت مرد بر طبیعت زن درجه و امتیازی دارد، اگر زن بخواهد ولی امر باشد و ولایت امر به عهده اش بیاید مقتضایش این است که واجب الاطاعه است و تمام مردان و زنان باید از او تبعیت کنند و فضیلتی برای زن نسبت به تمام مردان پیش می آید و منافات با آیه شریفه دارد. پس از این آیه استفاده می کنیم که ولایت امر به عهده زن نمی آید و شرط آن رجولیت است.

در پاسخ بیان شد که اصل مطلب را قبول کرده ایم که فضیلتی را قرآن برای مردان نسبت به زنان قبول کرده است. «الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله» که به صریح قرآن ثابت است اما به این آیه نمی توانیم تمسک کنیم؛ زیرا وقتی به آیات قبل نگاه می کنیم، سیاق و ظهور آیه در این است که به صورت کلی نیست و مراد تمام رجال نیست و مقصود آن ازواج است زیرا فرض آیه در مورد زنان و شوهرانشان می باشد.

ضمیر کلمه «علیهنّ» در آیه شریفه مربوط به زوجات است. پس درصدد بیان امتیاز شوهر بر زن است و به صورت کلی بیان نمی کند که ما بتوانیم از آن استفاده کنیم و همان طور که بیان شد برای سیاق آیه است؛ زیرا بحث در زنان مطلقه است که باید سه طهر صبر کنند و بلافاصله حق ازدواج ندارند.

«وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ فی‏ أَرْحامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فی‏ ذلِکَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ»[2] اگر حامله است باید اعلام کند و موارد دیگری که مختص زنان است باید بیان شود. در این زمان عده زوج به او اولی و أحق است و می تواند رجوع کند. برای این زنان و شوهرانشان حقوقی معین شده است که باید هر دو طرف آن را ادا کنند. تا این که می فرماید برای مردان امتیازی قرار داده شده است.

باید ضمائر را که حدود دوازده تا می باشد دقت کرد که تمام آن به ازواج (زوجه) بر می گردد و نمی توان در آخر آیه ضمیر را به تمام زنان عالم برگرداند و با سیاق آیه تنافی دارد که بخواهیم بگوییم به طبیعت زنان بر می گردد. پس نمی توانیم به آیه استدلال کنیم و آن را کنار می گذاریم. در اینجا احتمال داشت که مراد تمام رجال عالم باشد اما بخاطر قرینه ای که ذکر شد نمی توان مردان عالم را اراده کرد.

 

آیه دیگر

«وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا»[3] در خانه هایتان بمانید و تبرج گونه و به طور ظهور آشکار ظاهر نشوید.

مفسرین از این آیه استفاده کردند که با این که روسری بر سر زنان بود اما طرفین آن را پشت سر می انداختند و گلو، سینه و آرایش آن مشخص می شد. از باب رعایت عفاف و حجاب این طور معنا شده است.

استدلال به آیه برای بحث ما این است که خداوند دستور داده است به طور آشکار در بین مردم ظاهر نشوید و اگر کسی بخواهد ولایت امر را به عهده بگیرد باید به طور آشکار در جامعه ظاهر شود و ارتباط با مردم پیدا کند و سخنرانی و امر و نهی نماید که با آیه منافات دارد. البته نباید به همین فراز آیه تمسک کنیم بلکه باید آیات قبل را نیز مشاهده کرد که مراد از آیه چیست بعد استدلال کنیم.

این آیه خطاب به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صادر شده است که در آیه قبل می فرماید: «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»[4] ای زنان پیامبر شما مانند سایر زنان نیستید زیرا در بیت ایشان هستید و در آن خانه احکام الهی صادر می شود و از آنجا منتشر می شود. شما امتیازاتی دارید. هیچ گاه در صحبت هایتان خضوع نداشته باشید.

غریزه جنسی در حد متعارف در همه مردان هست اما اگر از حد مطلوب خارج شد به مرض مبدل می شود که در این آیه به همان مرض اشاره کرده است و دستور داده که مراقب باشید با صحبت خود سبب طمع انسان های مریض جنسی نشوید. در دستور بعدی می فرماید سخن شما قول معروف باشد و سخنان لغو بر زبان جاری نکنید.

پس هم کیفیت صدا و هم جنس سخن برایشان معلوم شده است و نباید مانند زنهای جاهلیت تبرج کنید. پس ظاهر آیه خطاب به زنان پیامبر است اما دیگران نیز باید این طور باشند. مانند این که به طلبه ای می گوییم نباید دروغ بگویی و از آن استفاده می شود که دیگران نیز نباید دروغ بگویند نه این که دیگران به گفتن دروغ مجاز هستند. سخن این است که از طلبه با این شمائل انتظار بیشتری می رود.

اشکال: این مساله احتمالی است که شما بیان می کنید مثلاً طلبه ها نباید سوار دوچرخه شوند اما دیگران اشکالی ندارد که دوچرخه سواری کنند. این مساله به شانیت افراد وابسته است.

پاسخ: بنده عرض کردم به این آیه استدلال شده است ولی اشکال این است که به زنان پیامبر اختصاص دارد. اگر شخصی قبول کند که به زنان پیامبر اطلاق دارد اما به این معناست که شما اولی هستید از این که رعایت کنید نه این که دیگران می توانند خلاف کنند و این مساله احتمال است و شما می توانید این احتمال را رد کنید.

سوال: مبنای حضرت عالی در خطابات شفاهیه چیست؟ اگر مبنایتان این باشد که شامل غیر مشافهین نیز می شود این بحث جا ندارد.

پاسخ: این مساله حکم الهی است. آیا این حکم که تبرج نداشته باشید اختصاص به زنان پیامبر دارد؟ این مساله حکم خاصی است. اگر آیه دیگری نیز مانند این باشد همین طور است. هر حکمی که اختصاص به زنان پیامبر باشد قابل استدلال نیست ولی اگر شامل دیگران نیز بشود می توان بدان استدلال کرد. ما می گوییم این مساله خاص است و طبق فرض ما می شود به این صورت معنا کرد همان طور که قضیه طلبه را مثال زدیم که نباید با لباس طلبگی دروغ گفت.

سخن ما این است که در اینجا خصوصیتی وجود دارد که خطاب به زنان پیامبر است و نباید موارد دیگر را با این مورد مقایسه کرد.

ما گفتیم به این آیه استدلال شده است که در ولی امر رجولیت شرط است و زن به علت تبرج نمی تواند ولی امر باشد. فضای ولایت امر این است که تبرج داشته باشد و این آیه نهی کرده است. ولی به علت اختصاص آیه به زنان پیامبر نمی توان به آیه تمسک کرد و از آن طرف احتمال داده شده است که وقتی به زنان پیامبر این چنین گفته می شود برای زنان دیگر نیز تبرج جایز نیست و ممکن است با این احتمال به آیه تمسک کنند و ممکن است برخی این احتمال را قبول نداشته باشند و بنده نیز بر روی این احتمال تاکید ندارم.

سوال: اینکه ولی امر دستور دهد تبرج محسوب می شود؟

پاسخ: صرف دستور مراد نیست بلکه ولی امر باید در مجامع مومنین حضور پیدا کند و ظاهر شود و مقتضای مساله همین است.

اگر بگوییم با حفظ حرمت حجاب باشد اشکالی ندارد و برخی همان حالت را نیز اشکال دانسته اند و باید برداشت از مساله را دید.

این مساله که بیان شد یک جهت مساله است که اختصاص به زنان پیامبر دارد و نمی توانیم بدان تمسک کنیم مضافاً بر این که صرفاً «لاتبرجن» نفرمود بلکه می فرماید: «لا تبرجن تبرج الجاهلیة» که با این قید مراد است. برخی گفته اند جاهیت اولی زمان قدیم بوده است و این جاهلیت زمان پیامبر را در بر نمی گیرد ولی ظاهراً مراد از جاهلیت اولی همین جاهلیت قبل از اسلام است کما این که در آیات دیگر نیز به همین صورت بیان شده است مثلاً می فرماید: «إِذْ جَعَلَ الَّذینَ کَفَرُوا فی‏ قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ ...»[5] در قلوب کفار تعصبات خاصی وجود دارد که مربوط به زمان جاهلیت است.

در آیه دیگر نیز می فرماید: «أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُون‏»[6] آیا شما حکم جاهلیت را طلب می کنید و حکم خدا بهتر است. در این آیات مراد جاهلیت قبل از زمان پیامبر است که درصدد بیان آن می باشد.

از این آیه استفاده می شود که شاید بعداً جاهلیت دیگری بیاید. مقام معظم رهبری در سخنانشان می فرمودند که مراد همین جاهلیت فعلی است که بدتر از آن عصر است و به «جاهلیت مدرن» تعبیر فرمودند.

بنابراین احتمال این است که مراد از جاهلیت اولی آن چه در ذهن ما وجود دارد نباشد و قوانین خاصی در آن زمان داشتند که در مقابل ولی امر قیام می کردند و شاهد این روایت است که در اکمال الدین مرحوم صدوق وجوهی نقل شده است که برای مقدمات کتابش در مورد امام زمان (عج) بیان کرده است.

ایشان می فرماید روایتی داریم که پیامبر وضع امت ما را با امت های قبل تشبیه کرده است و می فرماید هر چه در پیامبران قبل و اوصیایشان پیش آمد در من و اوصیای من نیز پیش می آید. مثلاً بیان می کند که حضرت موسی مدتی در بین قومش غائب بود و حضور نداشت بعد آمد پس می تواند غیبت امام زمان (عج) نیز مانند آنان باشد.

روایت را در جلسه آتی بیان می کنیم که مراد از جاهلیت اولی کدام است./926/ف

تقریر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . سوره مبارکه بقره آیه 288

[2] . سوره مبارکه بقره آیه 288

[3] . سوره مبارکه احزاب آیه 33

[4] . سوره مبارکه احزاب آیه 32

[5] . سوره مبارکه فتح آیه 26

[6] . سوره مبارکه مائده آیه 50

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰